پلاک 14
پلاک 14
دستنوشته ها ی یک خبرنگار

بنده خدایی رو میشناسم که حال و هوایی با امام زمان (عج) داره .یکی از مهمترین کارهایی که این بنده خدا میکنه اینه که همیشه مومنین رو امیدوار میکنه و نور  امید رو توی دلشون زنده نگه میداره و...

روزی درباره اینکه آیا توفیق زیارت آقا رو هم داشته یا نه صحبت به میون اومد .گفت: یه شب در عالم رویا دیدم که منو دارن میبرن خدمت امام زمان (عج) .مسیری بود که باید برای مشرف شدن به خدمت آقا ازاونجا عبور میکردیم و چیزی شبیه گیت بازرسی بود که اونجا مشخص میشد چه کسی باید خدمت آقا برسه و چه کسی نباید برسه . دل توی دلم نبود وقتی نوبت من شد حال و هوای عجیبی داشتم از دلهره جونم داشت به لبم میرسید. صدایی زیبایی که صاحب صدا دیده نمیشد اجازه رو صادر میکرد وعلت این تشرف رو هم میگفت . وقتی نوب به من رسید صدا گفت : بذارید بره خدمت آقا .این به مومنین امید میده و برای رسیدن به مولاشون نور امید رو توی دلاشون زنده نگه میداره .... و متنی با چنین مضمونی را بهش گفتن و اجازه دادن که خدمت آقا برسم و بعد وصف این دیدار زیبا و گوشه ای از مکالماتش با آقا رو تعریف کرد.

برام جالب بود که یه کار کوچیک اما مداوم و امیدوار کننده چقدر میتونه مورد توجه امام زمان (عج) قرار بگیره و بخاطر این فعل (بادرنظرگرفتن اینکه دیدن رسول الله(ص) و ائمه طاهرین(ع) رویای صادقه محسوب میشه) فرد رو مورد عنایت امامش قرار میگیره.

سال پیش گزارشی از وضعیت ده روستای محروم و صعب العبور در شهرستان سلطانیه زنجان در رسانه ها منتشر و برنامه پیک بامدادی هم گزارش مفصلی از این مشکلات رو پخش کرد که مورد توجه قرار گرفت اما دریغ از یه اقدام جدی ازسوی مسوولین .

قضیه ازاین قرار بود که سه سال پیش برای تهیه گزارشی غروب با ماشین خودم به یکی از این روستاها رفتم اما به شب خوردم و گرفتار تاریکی جاده شدم و چندین بار بخاطر وضعیت  اسف بار جاده ماشینم کم مونده بود به دره سقوط کنه . هزار بار مسوولین بی فکر رو نفرین کردم که اگه یه زن باردار زمان وضع حملش برسه یا خدایی نکرده یکی از اهالی اینجا دچار بیماری بشه با چه وسیله ای و چه وضعیتی باید به بیمارستان که نه بلکه به یه مرکز بهداشت و درمانی برسوننش ؟!

بعدازاین ماجرا تصمیم گرفتم پیگیر مشکلات این ده روستا بشم و تاجایی که ازدستم برمیاد منعکس کننده این مشکلات به مسوولین باشم. چندروز پیش به دورترین روستا که از مرکز شهرستان 45کیلومتر فاصله داره رفتم چون قرار بود آب آشامیدنی روستا رو از چشمه ای در 5کیلومتری روستا به روستا منتقل کنن اما باوجود اختصاص اعتبار استانی برای این منظور مسوولین استان از اختصاص بودجه مذکور تاکنون خودداری کردن و اهالی تصمیم گرفتن به همت خودشون آب رو برای آشامیدن به روستا انتقال بدن و همین باعث شد تا تعدادی از خیرین مبلغی رو جمع کنن و بادستان اهالی گره این کار که 15 ساله پشت بروکراسی دست و پاگیر اداری گیر کرده باز بشه .

روستای پرنگین

بخشی از مسیر جاده خاکی یکی از روستاهای بخش طارمات در شهرستان سلطانیه زنجان

اونجا بود که متوجه شدم  دو-سه روز قبل فرماندار شهرستان سلطانیه بهمراه بخشدار منطقه برای اولین بار (حداقل پس از انقلاب) بدون اطلاع اهالی به روستاها سرکشی کرده و باوجود پتانسیل بالای منطقه از وجود مشکلات و نداشتن امکانات اولیه ای مانند: راه ، تلفن، آب ،حمام ،مسجد،مدرسه و...اظهار شرمندگی کرده و دستور داده بعداز12 سال جاده خاکی وصعب العبورش تیغ بندازن و تاحدودی مسطحش کنن و وعده هایی از جمله راه اندازی دکل مخابراتی و سیستم آب روستایی و ... رو به اهالی داده .

منم که تجربه کارهای اجرایی رو تاحدودی داشتم میدونستم که تاعملی شدن بعضی وعده ها مستلزم زمان و همکاریهای استانی و حتی ملی است اما نور امیدی که در دل اهالی روستاها روشن شده بود برام خیلی عجیب و باور نکردنی بود انگار روح تازه ای به کالبد روستاها دمیده شده تلاشها رنگ و بوی تازه گرفته بود و حتی زمزمه ساخت خانه برای بعضی از جوانان که طی سالهای گذشته از روستاها به اطراف مهاجرت کرده بودن شنیده میشدکه برگردن و زراعت و دامداری رو دوباره زنده کنن و ...

اینکه وعده های فرماندار محقق بشه یا نشه یه حرفه و اینکه سرزدن یه مسوول پس از 35 سال اونم توی حکومت اسلامی و شرمنده شدنش مقابل یک زن روستایی که برای تماس گرفتن مجبوره کیلومترها در دل کوه پیاده روی کنه تا به نقطه ای برسه که تلفن همراه اونجا آنتن بده تا ازاین طریق با بستگانش در شهر تماس بگیره و مایحتاجش رو منتقل تا ازطریقی براش بفرستن به روستا خودش طرف دیگه ماجراست. که اگر واقعیت داشته باشه و وعده هامحقق بشه قطعا خوشنودی امام عصر(عج) فراهم و چه بسا مسیر تشرف به  حضورش نیز میسر و قرار گرفتن در زمره کارگزاران امام حاضر وناظر فراهم بشه.مگر این وعده خود آقا نبوده و نیست که فرمود آنچه وظیفه شماست رو به درستی انجام بدهید من خود به دیدار شما خواهم آمد..

 

برای مشاهده درد دل اهالی این روستاهای محروم اینجا را کلیک کنید.

 

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:









نوشته شده در تاریخ پنج شنبه 22 خرداد 1393 توسط علی جعفری

برچسب ها: روستای پرنگین چمه چمرود قشلاق ونونان بوجی تازه کند آقزوج شهرستان سلطانیه 
مرجع دریافت قالبها و ابزارهای مذهبی
By Ashoora.ir & Blog Skin